محل تبلیغات شما

من از آن روز که در بند غمت افتادم
تا ابد بر سر کوی نگهت جان دادم
فارغ از خود شدم و دل به تو بستم آخر
ای غم عشق بیا باز برس فریادم
خاطر آسوده شدم تا غم عشقت جوشید
این غم از روز ازل باد مبارکبادم
رنگ رخساره خبر می دهد از عکس رخت
از چه رو از غم تو در شب هجر افتادم
هاتف قدس به من داد همه شعر و غزل 
تا که یاد تو و آن چشم غزالت دادم
شوق دیدار تو همواره بود منظر چشم
ای خوش آن روز که در چشم تو باشم شادم
می کند مست مرا ، مثل رخت مست کنان
در قدح ریخت مرا جام می ات استادم
این چنین بود که دل بردی و عاشق گشتیم
صحبت عشق بود ذکر دمادم یادم
۱۳۹۸.۰۹.۲۷  ۰۰:۰۴  "یسار"

می شود همه از جنس آسمان باشیم

از گل یاس و ز بوی نسترن

ماه رویی یک شبی راهم ببست

تو ,روز ,غم ,شدم ,مرا ,مست ,که در ,روز که ,آن روز ,بند غمت ,در بند

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها